[vc_row][vc_column][vc_column_text]

چهارشنبه‌سوری

جشن چهارشنبه‌سوری را شاید بتوان از جمله جشن‌های مربوط به آتش در ایران باستان به‌شمار آورد. «دکتر یاحقی» در فرهنگ اساطیر در ذیل واژه‌ی آتش نوشته است: «عنصر آتش از میان عناصر چهارگانه (آب، باد، آتش و خاک) از همه لطیف‌تر، زیباتر و سودمندتر و از دیرباز مورد توجه اقوام و ملل بوده و در غالب ادیان آریایی دارای اعتبار و اهمیت خاص بوده است.»

چهارشنبه سوری

در اوستا هم در ستایش عنصر آتش نوشته شده است: 

«ستایش پاک تو را باشد، ای آتش پاک گهر!

ای بزرگ‌ترین بخشوده‌ی اهورامزدا!

ای فروزه‌ای که در خوری ستایش را…

یاری‌مان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم

روان ما را پالوده گردان از بدی و راه بی‌فرجامی 

تا شایسته‌ی پرستش اهورای بزرگ باشیم. (اوستا، 1374: 382 – 381)

البته در اوستا از جشن چهارشنبه‌سوری سخنی به میان نیامده و فقط از واژه‌ی «آتش» به شکل‌های مختلف بارها و بارها یاد شده است. واژه‌ی آتش در اوستا به صورت آتر (10 بار)، آثر (11 بار)، آتر (12 بار)، آتِرِ (13 بار)؛ در پارسی باستان، آتَر (14 بار)؛ در پهلوی، آتُور (15 بار)، آدوُر (16 بار)، آتَخش (17 بار) و آتش (18 بار)، و در فارسی جدید به صورت «آذر» به‌کار رفته و در سانسکریت نیز «اَگنی» به معنای آتش است.

واژه‌ی آتش همان واژه‌ی آتر اوستایی و پارسی باستان است که به حالت فاعلی یعنى «آترش» به‌کار رفته. بعدها حرف «ر» آن افتاده و به صورت «آتش» درآمده است.

چهارشنبه سوری

همین امر که از جشن «چهارشنبه‌سوری» در اوستا نامی نیامده است، موجب شده تا برخی از پژوهشگران، قدمت این جشن را به ایران پس از اسلام نسبت دهند، اما دلایل بسیاری چون، رابطه‌ی تنگاتنگ این جشن با آیین نوروز، بر قدمت آن دلالت می‌کند. واژه‌ی «سوری» در ترکیب «چهارشنبه‌سوری» به معنای «سرخ» است و در مجاز، دلالت بر شادی، شادمانی و جشن دارد. رد پای این واژه را در بسیاری از واژگان مرتبط با جشن می‌توان جست از جمله در واژگانی چون «ختنه سوران»، «سور و ساط» و…

دلایل متعددی برای برگزاری جشن چهارشنبه‌ی آخر سال از سوی اسطوره‌شناسان و باستان‌شناسان مطرح شده است که عمده‌ترین آن ها را در زیر بررسی می‌کنیم:

  1. «ذبیح بهروز» معتقد است که این جشن، یادگار و بازمانده‌ی عبور سیاوش از میان آتش است که مجبور شد برای اثبات بی‌گناهی‌اش از دل آتشی مهیب و بزرگ عبور کند (رضی، کتاب جشن‌های آتش: 96 – 95)، البته در هیچ‌کجای شاهنامه‌ی فردوسی، کوچک‌ترین اشاره‌ای به ارتباط این جشن با داستان سیاوش نشده و در کتاب‌های دیگری که درباره‌ی فرهنگ و تاریخ ایران باستان است نیز از رابطه‌ی بین داستان سیاوش و چهارشنبه‌سوری سخنی به میان نیامده.
  2. برخی دیگر از پژوهشگران به نوعی دیگر میان سیاوش و جشن چهارشنبه‌سوری ارتباط برقرار کرده‌اند و معتقدند که جشن چهارشنبه‌سوری به خاطر مرگ سیاوش برگزار می‌شده است. «آثار و علایم اندکی که از جریان تاریخی فوق برجای مانده است، نشان می‌دهند که سیاوش در پایان سال ثابت 1013 پیش از میلاد برابر با روز چهارشنبه به دستور افراسیاب کشته شد و یک‌روز پس از کشته شدن سیاوش، فرزند وی، کیخسرو، در روز پنجشنبه یکم فروردین‌ماه 1012 پیش از میلاد در توران متولد می‌شود و چون در آیین زرتشتی، مراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه‌ی پایان سال از آتش می‌گذشته‌اند.» (رضی، جشن‌های آتش: 96)، البته برخی از یافته‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که قدمت اسطوره‌ی سیاوش بیشتر از زرتشت است و علاوه بر آن گزارش‌ها و یافته‌هایی نیز به برگزاری مراسم سوگ سیاوش در میان ایرانیان دلالت می‌کند که این نظر را زیر سؤال می‌برد.

چهارشنبه سوری

  1. میزبانی فَرَوَهَرها: ایرانیان معتقد بودند که در «پایان هر سال فروهرها برای سرکشی از بازماندگان مادی خود فرود می‌آیند. باور به فرود آمدن فروهرها در پایان سال، سبب شده است که ایرانیان باستان و زرتشتیان، هر سال پنج روز پیش از پایان سال و پنج روز پس از پایان سال، روی هم برای ده روز میزبان فروهرها باشند.» (رجبی، جشن‌های ایرانی: 19 – 17) در حقیقت این جشن، روشن کردن راه برای فروهرها و به استقبال رفتن از آن هاست. 

فَرَوَهَر: در پهلوی به صورت «فروهر»، فارسی باستان ظاهراً «فَرَوَرتی» و در اوستا «فَرَهوَشی» آمده است. در اصل مرکب از دو جزء «فَرَه» یا «فرا» به معنی «پیش» و «وَرَ» به معنی «پوشاندن، نگهداری کردن و پناه بخشیدن» است. طبق مندرجات اوستا «فروهر» نیرویی است که اهورمزدا برای نگهداری آفریدگان نیک ایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی که سراسر آفرینش نیک، از پرتوی آن پایدار است. پیش از آن که اهورمزدا جهان خاکی را بیافریند، فروهرِ هر یک از آفریدگانِ نیک این گیتی را، در جهان مینوی زبرین بیافرید و هر یک را به‌نوبه‌ی خود برای نگهداری آن آفریده‌ی جهان خاکی فرو می‌فرستد و پس از مرگ آن آفریده، فروهر او دیگرباره به‌سوی آسمان گراید و به همان پاکی ازلی بماند، اما هیچ‌گاه کسی را که به وی تعلق داشت فراموش نمی‌کند و هر سال یک بار به دیدن وی می‌آید و آن هنگام جشن فروردین (جشن فَروَردگان یا جشن هَمسپَثمیدیه یا همسپتمدم) است، یعنی روزهایی که برای فرود آمدن فروهرهای نیاکان و پاکان اختصاص دارد (از حاشیه برهان چ معین)).

  1. ارتباط با جشن گاهنباری «هَمَسپَتمَدَم» (به معنای برابری شب و روز/ برابری سرما و گرما) یا آفرینش انسان: در اندیشه‌ی اساطیری ایران زمین، آفرینش انسان در پنج روز پایانی سال (پنج روز کبیسه‌ی سال) به وقوع پیوسته است. از آن جا که جشن هر یک از گاهنباران در روز پنجم آن برگزار می‌شده، برخی معتقدند جشن چهارشنبه‌سوری در حقیقت مرتبط به این داستان اسطوره‌ای و مدخلی برای نوروز است و تاریخ آن، شب پیش از نوروز بوده. هنوز هم در شهر سنندج، جشن آتش در شب پیش از نوروز برگزار می‌شود

*** جشن فَروَردَگان: (فروردگان مرکب از: فَروَرد + گان پسوند نسبت) که در زبان پهلوی به صورت «فَرورِتیکان» ثبت شده است به دو جشن اطلاق می‌شود؛

یکی جشنی که در پنج روز آخر سال (یا ده روز با احتساب پنج روز اضافی) به یاد فروردها یا فروهران درگذشتگان برپا می‌کردند و آن را به همین مناسبت «فروردگان» یا «فَروَردیان» می‌گفتند و پارسیان هند به آن «مُقتاد» گویند که واژه‌ای هندی به معنای «روحی که از برزخ به بهشت می‌آید» است که یکی از جشن‌های گاهنباری بوده و در آخرین روز فصل زمستان برگزار می‌شده.

و جشن دیگر «اوشیدَر» در سیستان که به آرزوی فرا آمدن سوشیانت نیز برگزار می‌شده است. در این روز مردمان، دختری را بر شتری آذین‌شده می‌نشاندند و همراه با شادی و سرود او را برای آب‌تنی به آب‌های دریاچه‌ی هامون می‌بردند (← سیزده بدر).

امروزه نیز در بسیاری نواحی گوناگون جشن‌هایی برگزار می‌شود که یادآور آیین و جشن فَروَردَگان است؛ از جمله جشنی به نام «علفه» که در خمین برگزار می‌شود و طی آن اهالی شهر، علف‌های صحرایی را به خانه می‌برند و چراغی در همه‌ی اطاق‌ها روشن می‌کنند و یا شامگاه این روز که آخرین روز سال است، در بسیاری از نواحی ایران بر بام‌ها آتش می‌افروزند. به موجب متن پهلوی گزیده‌های «زادسپَرَم» زادروز زرتشت در این روز است، که البته نمی‌توان خیلی به این موضوع مطمئن بود. 

*** نکته‌ی قابل تأمل در این‌باره این است که ایرانیان هم چنان روزهای پنج‌شنبه‌ی آخر سال را برای دیدار از اهل قبور خود به مزارستان‌های شهر و دیار خود می‌روند. آیینی که گویی از جشن گاهنباری فروردگان یا هَمسپتمدم برای ما به یادگار مانده است.

 منابع

فرهنگ دهخدا 

اوستا، ترجمه‌ی دکتر ج. دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص ۹۱  

خرده‌اوستا، ترجمه‌ی موبد اردشیر آذرگشسب، تهران ۱۳۵۴، ص ۳۲ 

اذکایی، پرویز. نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۳

اوشیدری، جهانگیر. دانشنامه‌ی زرتشت. نشر مرکز. ص ۳۳۳

کانال شخصی سرکار خانم المیرا حسن‌زاده[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

 

نویسنده: پریا لطیفی­ خواه

متولد 1355

لیسانس مترجمی انگلیسی به فارسی

فوق لیسانس زبان­ شناسی

دکتری زبان­ شناسی

مدرس ترجمه­ی ادبی

مترجم

مؤلف و پژوهشگر در زمینه­ ی نام ­شناسی